مشغله های مامانی
این روزها مامانی بد جوری کارهاش قاطیه از همه مهمتر انتخاب موضوع پایان نامه که خودش یه پروژ بزرگ بود حالا هم نوشتن پروپوزال که تمام وقت مامانی رو می گیره پنج شنبه گذشته سر کلاس، آذر همکلاسیم گفت من کوزتم گفتم چرا گفت کارهام خیلی زیاده دانشگاه، کار منزل ،کار بیرون منم بدون لحظه ای درنگ گفتم آذر جون پس من بیچاره کوزت رو رد کردم چون غیر از مواری که ذکر کردی من یه دختر ناز کوچولو هم دارم .
گاهی اوقات دلم به حال خودم میسوزه حسرت یه بازار رفتن به دلم مونده از زمانی که میام منزل یه سره باید کار کنم تا زمانی که میخام بخوابم ای داد بیداد چقدر غر زدم با تمام مشغله ای که دارم وجود تو دختر نازم بهترین هدیه خداوندی ست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی